یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۱
۰ نفر

همشهری دو - محمود قلی‌پور: آقای برکاتی را همه اهالی کوچه می‌شناسند. عده‌ای مخفیانه به او می‌گفتند: «آقای کار خراب‌کن.»

 يعني جوري مي‌گفتند كه خودش متوجه نشود. اين را خانم بركاتي از همسايه‌ها شنيده بود وقتي داشتند توي فروشگاه سر كوچه، لوازم نظافت براي عيد مي‌خريدند. خانم همسايه بالايي گفته بود: «هر وقت دم عيد مي‌شود همسرم مي‌گويد كار ما را آقاي بركاتي خراب مي‌كند.» آقاي بركاتي اما به فكر اين چيزها نبود و نيست. واقعيت اين است كه ديگران آقاي بركاتي را بقيه سال نمي‌بينند. او هر‌ماه پنجره‌هاي خانه را تميز مي‌كند، پاركينگ را حسابي نظافت مي‌كند و كارهاي ديگر شبيه اين. خانم بركاتي گفته بود: «براي آقاي بركاتي هر روز، نوروز است.» همسايه‌ها خنديده بودند.

آقاي بركاتي كارمند ساده‌اي است. صبح زود مي‌رود سر كار و غروب برمي‌گردد خانه. سعي مي‌كند هميشه كمك همسرش باشد اما ماهي يك‌بار خودش خانه را تميز مي‌كند. همسرش نخستين روزهاي ازدواج به او گفت: «چرا اينقدر نظافت مي‌كني همه جا را؟» آقاي بركاتي نشست روي مبل و گفت: «وقتي بچه بودم، سيدي هر پنجشنبه مي‌آمد توي محله‌مان روضه مي‌خواند. سيدهميشه بوي خوش مي‌داد و تميز بود. معروف بود به آقاسيد تميز. سيدتميز مي‌نشست روي پله‌ جلوي خانه‌اي كه از همه تميزتر بود و قبل شروع صحبتش مي‌گفت خانه‌اي كه تميز است آدمي كه نظيف است، عزيز امام زمان (عج) است.»

آقاي بركاتي لبخندي زده بود و گفته بود: «اينكه ائمه از نظافت تعريف كرده‌اند و حديث است كه نظافت قسمتي از ايمان است شكي نيست اما حرف سيدتميز، آن روزها به دلم مي‌نشست. ناخواسته تميز شدم. مادرم تميز بود و مرتب، اما حرف سيدبرايم حجت بود. همين. من براي امام زمان(عج) خانه‌ام را تميز مي‌كنم.» همسرش بعد آنكه حرف‌هاي زنان همسايه را درباره آقاي بركاتي شنيده بود، ماجراي سيدتميز را تعريف كرده بود.

نزديك نوروز بود. آقاي بركاتي از سر كار برگشته بود خانه و داشت سنگ ديوار نماي ساختمان را تميز مي‌كرد، صداي سلام همسايه روبه‌رويي را شنيده بود كه داشت دروازه خانه‌اش را رنگ‌آميزي مي‌كرد.

کد خبر 325819

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha